مقالات و یادداشت های یک دانشجو

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی

مقالات و یادداشت های یک دانشجو

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی

تحلیل: استراتژی گام به گام امریکا: تلاش برای کاهش نقش پاکستان

مائده کریمی قهرودی*: در دوران جنگ سرد پاکستان حامی و متحد امریکا بود، چنان که هند در جبهه شوروی سابق قرار داشت. با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و هم چنین تغییر سیاست هند به موازنه در روابط با روسیه و امریکا و سپس اتحاد استراتژیک با امریکا، پاکستان به عنوان متحد مهم غیرناتو شناخته شد. اما در حالی که رابطه هند و امریکا از اواخر قرن بیستم رو به رشد گذاشته، روند روابط پاکستان و امریکا در سراشیبی سقوط افتاده است.

بسیاری در پاکستان معتقدند که امریکا شریک قابل اطمینانی نیست و پس از کسب منافع خود، محدودیت ها و فشارهایی را برای پاکستان ایجاد خواهد کرد.

روند تحولات از 11 سپتامبر 2001 تاکنون حاکی از آن است که امریکا سعی دارد با استراتژی گام به گام خود پاکستان را از ایفای نقش در مسائل منطقه ای و بین المللی خارج سازد. در مقابل تلاش پاکستان برای اعتمادسازی نیز  مثمرثمر نبوده و با واکنش های خصمانه از سوی امریکا مواجه شده است. زیرا استراتژی بلند مدت امریکا کاهش نقش پاکستان در تحولات منطقه ای و بین المللی به ویژه مسئله تروریسم، طالبان و افغانستان است.

سیاست امریکا از 11 سپتامبر 2001 و واکنش های پاکستان

بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله متعاقب امریکا به افغانستان، مقامات امریکا از پاکستان درخواست کردند موضع خود را به طور صریح در قبال امریکا مشخص نماید. در این زمان جرج بوش معتقد بود کشورها یا با ما هستند علیه ما. مشرف (رئیس جمهور وقت) پاکستان را در کنار امریکا دانست. لذا بخشی از سیاست پاکستان باید به مبارزه با طالبان و تروریسم اختصاص می یافت. بر اساس برخی از آمار‌ها در چند سال گذشته سه هزار و پانصد پلیس و سرباز پاکستانی در جنگ موسوم به جنگ با تروریسم کشته شدند. سی و پنج هزار غیرنظامی پاکستانی نیز جان خود را از دست داده اند. اظهارات مقامات پاکستانی این مطلب را مورد تایید قرار می دهد که پاکستانی‌ها هر اندازه در مبارزه با تروریسم جلوتر می آیند، امریکا انتظار بیش تری دارد. در حالی که اقدامات مشرف به منظور غیرقانونی اعلام کردن گروه های افراطی و دستگیری رهبران آن ها، منجر به گسترش خشونت های داخلی در پاکستان گردید. چنان که افراط گرایان حملات تروریستی را به داخل خاک پاکستان کشاندند و مشرف با تهدید آن ها مواجه بود. به طور کلی طالبان و گروه های افراطی بخشی از جامعه پاکستان هستند که در مقابل اقدامات مبارزه طلبانه دولت مقاومت می کنند.

علی رغم قرار گرفتن پاکستان در صف مبارزه با تروریسم (هرچند ناقص و مقطعی)، با روی کار آمدن اوباما در سال 2008 پاکستان، مورد شدیدترین اتهامات واقع شد به طوری که سیاست آف-پاک اوباما، افغانستان و پاکستان را به عنوان خطرناک ترین منطقه جهان دانست. علاوه بر آن، کشته شدن بن لادن در 2 می 2011 بدون اطلاع پاکستانی ها و حمله ناتو به پاسگاه های مرزی پاکستان و کشته شدن 24 پاکستانی در همین سال، پاکستان را به این نتیجه رسانده که نه تنها هیچ گاه متحد استراتژیک امریکا نخواهد بود، بلکه سطح کنونی روابط نیز تداوم نخواهد داشت. از این رو در حالی که پاکستان حاضر بود به صورت مقطعی برخی از منافع مهم خود را کنار بگذارد تا از حمایت امریکا بهره مند گردد، از این زمان سیاست خصمانه و بی اعتمادی خود را نسبت به امریکا آشکار نمود.

قابل ذکر است از زمان تأسیس پاکستان در سال 1947، با این که این کشور همگام با امریکا حرکت کرده ولی در نهایت توسط امریکا تنها گذارده شده است. زهرانی در مقاله تروریسم داخلی و جنگ جدید امریکا در ماهنامه رویدادها و تحلیل ها می نویسد: «پاکستان در سه مقطع به عنوان خط مقدم امریکا عمل کرده است.» این سه مقطع، زمان ریاست جمهوری روزولت برای مهار شوروی؛ دوره ریاست جمهوری نیکسون -که نتیجه آن جنگ هند و پاکستان در سال 1971 و شکست پاکستان بود- و حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 و تلاش پاکستان در حمایت از امریکا می باشد. بعد از حمله 11 سپتامبر 2001 نیز بار دیگر پاکستان به خواسته امریکا وارد مبارزه با تروریسم گردید. اما این بار پس از قدرنشناسی های امریکا، پاکستان آرام ننشسته و عصبانیت خود را علنی ساخته است. پاکستان در پی آن است سیاست گام به گام امریکا برای بهره برداری از پاکستان را متوقف نماید. افغانستان مهم ترین مکان برای بازی میان یک قدرت بزرگ (امریکا) و قدرت در حال ورشکستگی (پاکستان) می باشد که این کشور قربانی منافع امریکا و پاکستان گشته است. افغانستان از اواخر قرن نوزده مکانی برای رقابت امریکا و شوروی سابق بوده است که بازی بزرگ نامیده می شد. اکنون بازی بزرگ دیگری از جهت شدت و وسعت خشونت در جریان است که می توان آن را "جدال بزرگ" نام برد. تصمیم ارتش و دولت پاکستان در تحریم کنفرانس بن 2، بستن مسیر ارسال تجهیزات و کمک های نظامی و غیر نظامی ناتو به افغانستان و دستور تخلیه پایگاه شمسی آمریکا در این کشور مصداق های سیاست جدید پاکستان هستند. ضمن این که پاکستان بیش از پیش دست گروه های افراطی را برای اقدام در افغانستان باز نگه داشت. چنان که انفجارهای متعدد و کشتار عزاداران در محرم در سال 2011، با رهبری لشکر جهنگوی (Lashkar-e-Jhangvi)-گروه تندروی پاکستان- موید این مطلب است.

سیاست تدریجی امریکا در راستای کاهش نقش پاکستان با خبر تأسیس دفتری برای طالبان در قطر تداوم دارد. امریکا وجود یک آدرس مشخص برای طالبان را راهی برای مذاکره با آن ها می داند. این اقدام امریکا، نادیده گرفتن نقش پاکستان در مذاکره با طالبان و نفوذ این کشور می باشد. از این رو پاکستان معتقد است هر اندازه در جهت خواسته های امریکا گام برداشته، با نامهربانی های این کشور روبرو شده و از جایگاه یک متحد عمده غیرناتو به شدت تنزل یافته است. به عبارت دیگر سیاست اعتمادسازی پاکستان، نتیجه مثبت به دنبال نداشته است. از این رو، پاکستان باید استراتژی نوینی را اتخاذ کند که جنبه ای از آن که تاکنون بروز و ظهور یافته، اقدامات خصمانه آشکار است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد