مقالات و یادداشت های یک دانشجو

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی

مقالات و یادداشت های یک دانشجو

سیاسی_اجتماعی_فرهنگی

افغانستان در آسیای جنوبی: همکاری یا رقابت منطقه ای

 مقاله زیر ترجمه و تلخیص می باشد.

      Afghanistan in Southasia: Regional Cooperation or Competition          shanthie Mariet Dsouza                 

               

شورش و بی ثباتی از نواحی جنوبی و شرقی افغانستان به مناطق شمالی گسترش یافته است. هزینه های روزافزون برای مقابله با جنگ و ستیز، اعتبار تصمیمات جهانی و مشروعیت حکومت افغان را با چالش مواجه ساخته و مردم را با ناامیدی روبرو کرده است. در نیمه اول سال 2008، حداقل 2500 نفر در درگیری ها کشته شدند. از سال 2002، بیش ترین تلفات غیرنظامی در جولای 2008 رخ داده است. افزایش خشونت، گسترش ناامنی، ناتوانی حکومت برای حل معضل بیکاری فقر موجب نارضایتی مردم شده است. وجود گروه های مسلح، ترانزیت مواد مخدر و قاچاق در همسایگان افغانستان منازعات را تا مسکو، دهلی، کشمیر، چچن، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان گسترده کرده است. کشورهای همسایه افغانستان با بهره گیری از عامل زمان و پیوندهای اجتماعی با گروه های قومی مرزی افغانستان به عنوان ابزاری برای نفوذ در این کشور استفاده می کنند. مقامات افغانستان نیز مشکلات کشورشان را ناشی از مداخلات خارجی می دانند و روابط خود با همسایگان را در بهترین حالت صلح سرد ( cold peace) می نامند.

مداخلات بین المللی در افغانستان تقسیم بندی های اجتماعی، قومی و قبیله ای را تشدید کرده است که توسط کشورهای همسایه مورد بهره برداری قرار می گیرند. این رقابت ها اهداف کنفرانس بن را با چالش مواجه ساخته است. یکی از اهداف کنفرانس بن اعطای نقش به بازیگران منطقه ای بود تا آن ها را به عنوان کشورهای مسئول و شرکای بلند مدت افغانستان قرار دهد، اما با رقابت های منطقه ای این هدف شکست خورده است. با این وجود همکاری منطقه ای و توسعه یک فرآیند دوطرفه می باشد. توسعه اقتصادی در کنار حل مسائل امنیتی صلح طولانی مدتی به دنبال خواهد داشت. همکاری منطقه ای اقتصادی با توجه به نقش افغانستان به عنوان پل سرزمینی در آسیا و همکاری در فرآیند بازسازی افغانستان، فرصت های ایجاد صلح در منطقه را تقویت می کند.

همکاری های منطقه ای در چارچوب پیمان ها: حامد کرزای با امضای اعلامیه کابل درباره حسن همجواری «Kabul Declaration on Good-Neighbourly Relations» در دسامبر 2002 فرآیند همکاری منطقه ای را آغاز کرد. این بیانیه خواهان تعهد کشورهای همسایه به روابط دوجانبه بر اساس همگرایی منطقه ای، احترام متقابل، روابط دوستانه، همکاری و عدم مداخله می باشد. در کنفرانس لندن (31 ژانویه تا یک فوریه 2006) کرزای به همراهی کوفی عنان، تونی بلر و 60 دولت و سازمان دیگر با اشاره به تعهد جامعه بین المللی برای بازسازی افغانستان، خواستار حمایت از استراتژی توسعه ملی افغان شد. این استراتژی بر ملت سازی در افغانستان، بهبود امنیت، حکومت و توسعه، کنترل اقتصاد مواد مخدر و ترویج همکاری منطقه ای تأکید دارد. استراتژی توسعه ملی افغان با تأکید بر همکاری منطقه ای در 20 آوریل 2008 به تصویب رسید. همکاری منطقه ای به عنوان یکی از ستون های سیاست خارجی افغانستان و استراتژی جامعه بین المللی برای توسعه بلندمدت افغانستان است. افغانستان و همسایگان این کشور در آسیای مرکزی به دلیل محصور بودن در خشکی متحمل هزینه های بالای حمل و نقل هستند، هم چنین کشورهای آسیای مرکزی برای تجارت نگاه بیرونی دارند. لذا برای دستیابی به بازار و دریا به ایران و پاکستان نیاز دارند. بنابراین توسعه و ثبات افغانستان مستلزم تجدید رابطه این کشور با آسیای جنوبی می باشد. در اجلاس نوامبر 2005 سارک، از افغانستان به عنوان عضو هشتم سارک دعوت شد که فرصتی برای توسعه همکاری منطقه ای می باشد.

حوزه های همکاری منطقه ای

شرایط اقتصادی افغانستان: مهم ترین اولویت افغانستان برای همکاری منطقه ای، سیاست تجاری و اقتصادی است. توافقات تجاری افغانستان با اعضای سارک، محدود به هند و پاکستان می باشد. اقتصاد افغانستان طی سال های جنگ و نزاع ویران شده است. از لحاظ شاخص توسعه انسانی، افغانستان در میان 178 کشور، رتبه 174ام را دارد. 42 درصد مردم افغانستان در فقر شدیدی با امید به زندگی 1/43 سال زندگی می کنند. حکومت به علت فقدان امنیت و فساد گسترده به سختی بودجه را میان ایالت ها تقسیم می کند که این منجر به عدم توسعه یافتگی ایالت ها شده است. تلاش برای افزایش درآمد داخلی افغانستان به دلیل اقتصاد غیرقانونی و غیر رسمی، فقدان سازمان های دولتی کارآ و فساد گسترده مقامات حکومتی به تأخیر افتاده است. پیمان افغانستان افزایش درآمد داخلی این کشور را تا 8 درصد تولید ناخالص داخلی تا سال 2010 لازم دانسته است. با این وجود هزینه های بالای امنیت و توسعه خدمات اجتماعی کسب اهداف را با مشکل مواجه ساخته است. اگرچه افغانستان تا حدودی بهبود اقتصادی را تجربه کرده است، اما آن ناشی از کمک های دیگران می باشد.

اولویت اقتصاد افغانستان مانند سایر کشورهای آسیای جنوبی، کشاورزی می باشد که 52 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور را در سال 2002 و با حدود 57 درصد جمعیت شاغل تشکیل می دهد. اما سال های پی درپی جنگ، مبارزه و خشکسالی موجب کاهش تولید غله، کتان، میوه، خشکبار و چارپایانی مانند گاو شده است.

افغانستان داری منابع غنی معدنی کشف نشده مانند آهن، کروم، مس، نقره، طلا، گوگرد، سولفات باریم، طلق، منیزیم، میکا(شیشه معدنی)، مرمر، پنبه نسوز، لاجورد، نیکل، جیوه، سرب، روی، باکسیت و یاقوت و منابع عظیم نفت و گاز است. در دهه 1970 منابع گاز طبیعی این کشور حدود 150 میلیارد مترمکعب تخمین زده می شد. در اوایل دهه 1980 صادرات گاز طبیعی آن حدود 5/2 تا 8/2 مترمکعب در سال بود و بخش اصلی درآمد صادراتی این کشور را تشکیل می داد. آغاز جنگ داخلی و بی ثباتی توسعه در این بخش را متوقف کرد.

53 درصد صادرات افغانستان در سال 2002 و 77 درصد آن در سال 2003 به هند و پاکستان بوده است. مهم ترین محصولات صادراتی فرش، خشکبار و پوست حیوانات می باشند که دوسوم صادرات افغانستان را شکل می دهند و گیاهان دارویی 9 درصد از صادرات را به خود اختصاص داده اند. هند و پاکستان 15 درصد واردات افغانستان را به عهده دارند که عمدتاً البسه و تولیدات غذایی می باشد. پاکستان 89 درصد آرد افغانستان را تأمین می کند. افغانستان چای سیاه و برخی کالاهای مصرفی را نیز از بنگلادش و سریلانکا وارد می کند، اما این دو کشور تنها 3/0 درصد واردات افغانستان را تأمین می کنند. پاکستان در سال های اخیر 22 درصد بازارهای افغاستان را به دست گرفته است و آن ناشی از صادرات مواد ساختمانی می باشد.

چشم انداز همکاری منطقه ای افغانستان در سافتا

عضویت افغانستان در سارک مشارکت این کشور در توافق تجارت آزاد آسیای جنوبی(SAFTA) را نیز شامل می شود. این توافق نامه در چند زمینه شرایط گسترش روابط را فراهم می نماید که نقش لفغانستان در هر بخش بیان می گردد.

ترانزیت و حمل و نقل: به علت محصور بودن افغانستان در خشکی، ایجاد راه های ترانزیتی کم هزینه و تسهیلات برای تشویق سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در بخش حمل و نقل افغانستان به عنوان پل ارتباطی آسیای جنوبی و مرکزی و دستیابی به بازار ضروری است. اکنون افغانستان با کشورهای هند، پاکستان، ایران و ازبکستان توافق ترانزیتی دارد و پیمان ترانزیت بین المللی را نیز امضا کرده است. روابط مرزی افغانستان و پاکستان نیز به وسیله توافق ترانزیت و تجارت افغان سال 1965 مدیریت می شود. این توافق راه عبور کالاهای افغانستان از مرز و بنادر پاکستان را فراهم می کند.

Re-export کالاها در ترانزیت به سوی پاکستان به روابط تجاری افغانستان _پاکستان آسیب رسانده است. در حال حاضر 6 کالا در لیست منفی قرار دارند که امکان صادر شدن ندارند: سیگار، روغن خوراکی، تایر و تیوب، تلویزیون، تلفن و قطعات اتوماتیک. ورود افغانستان به سافتا می توان موجب کاهش اختلافات تعرفه ای میان دو کشور و کنترل قاچاق شود و مشکلات سیستم ترانزیت کنونی را کاهش دهد.

همکاری افغانستان و هند از طریق یادداشت تفاهم دیدار سه جانبه توسعه زیرساخت های حمل و نقل در جاده چابهار-میلک-زرنج-دلارام در حال توسعه است. این طرح موانع عبور و مرور و هزینه های حمل ونقل را کاهش می دهد. هم چنین راه جایگزینی به غیر از کراچی فراهم می کند. توسعه این سیستم موجب توسعه بندر چابهار می گردد و فاصله ایران و هند را تا 700 کیلومتر کاهش می دهد. 

سافتا آشکارا موضوع حمل ونقل را بیان نمی کند، اما روابط ترانزیتی میان افغانستان و پاکستان سایر اعضای سارک اهمیت ویژه ای دارد.

تجارت: با عضویت افغانستان در سارک و سافتا، افغانستان و سارک متقابلاً به بازارهای یکدیگر دست می یابند. دستیابی به بازارهای بزرگ هند و پاکستان با تعرفه پایین یا بدون تعرفه برای صادرکنندگان افغان جاذبه ویژه ای دارد.

مزیت افغانستان در کالاهای کشاورزی مانند میوه های خشک و آجیل دستابی به بازارهای بنگلادش، نپال و سریلانکا را برای صادرکنندگان افغانستان فراهم می آورد. توسعه منابع معدنی نیز امکان صادرات روزافزون برای اعضای سارک را فراهم می آورد. برخورداری از کم ترین درآمد سرانه در افغانستان در سافتا موجب شده این کشور به عنوان کشور کم تر توسعه یافته شناخته شود. طبق ماده 6 سافتا واردات از کشور کم تر توسعه یافته تا سال 2008 بدون تعرفه بود. با کاهش تعرفه موضوع دیگری که باید در سارک موضوع بحث قرار گیرد،‌ مسائل مربوط به حمل ونقل، موانع و معیارهای غیرتعرفه ای می باشد. اگر سافتا این موضوع را مورد توجه قرار دهد، روند اصلاحات افغانستان تکمیل می شود.

مطابق سافتا تعرفه ها باید تا 5 درصد کاهش یابد و صادرات افغانستان افزایش یابد. هم اکنون صادارت افغانستان با تعرفه های بالا روبروست که متوسط آن برای محصولات کشاورزی در پاکستان 16 درصد و در هند 28 درصد می باشد. تعرفه افغانستان 2/4 درصد و گمرک واردات از از سارک 3/3 درصد می باشد.

انتظار می رود از طریق سارک نرخ رشد تجارت  از 10 درصد به 12 درصد در 10 سال آینده افزایش یابد و از 5/33 میلیارد دلار به 90 میلیارد دلار برسد. هم اکنون تجارت افغانستان و پاکستان افزایش یافته و افغانستان سومین مقصد کالاهای پاکستان می باشد که انتظار می رود تجارت9/1 میلیارد دلاری میان دو کشور را تا 10 سال آینده به 3/8 میلیارد دلار برسد.

مشکلات بخش تجارت: مهم ترین نگرانی های افغانستان عبارتند از: 1- دستیابی بدون تعرفه به بازارهای افغانستان موجب سرازیر شدن کالاهای پاکستان به این کشور است.  این نگرانی با کاهش قیمت ها در بازارهای باز شده به سارک، دستیابی به کالاهای وارداتی ارزان تر و افزایش رقابت تخفیف می یابد.

2- گمرک یکی از منابع مهم درآمد افغانستان یعنی نیمی از درآمد حکومت می باشد. (بقیه به وسیله کمک ها تأمین می شود.) که باید سافتا مکانیسمی برای جبران خسارت کشورهای توسعه یافته به صورت مالی پیش بینی نماید. 3- فقدان تسهیلات برای صادرات افغانستان به هند از طریق پاکستان، مانعی برای صادرات محصولات تازه و خراب شدنی و انگور به هند شده است. هم چنین پاکستان اجازه برخی از کالاهای افغانستان را از این کشور به هند می دهد ولی به کالاهای هندی اجازه صادرات از مرز خود را نمی دهد. 4- در سارک محصولات کشاورزی مورد حمایت هستند و لذا صادرات افغانستان به پاکستان و هند محدود شده است. در حالی که آزاد سازی تجاری فرصت های تجارت را افزایش می دهد.

انرژی: افغانستان می تواند تسهیل کننده و انتقال دهنده کم هزینه انرژی از آسیای مرکزی به بازارهای آسیای جنوبی باشد. ثبات افغانستان امکان انتقال خط لوله از ترکمنستان به پاکستان را فراهم می کند. در مه 2002 بین سه کشور افغانستان، پاکستان و ترکمنستان یادداشت تفاهمی به ارزش 7 میلیون دلار با موضوع پروژه خط لوله گاز طبیعی به امضا رسید. این پروژه به طول 1700 کیلومتر برای انتقال 30 مترمکعب گاز از منابع گاز دولت آباد در جنوب شرقی ترکمنستان به افغانستان، پاکستان می باشد که احتمالاً به طول 640 کیلومتر تا هند گسترش می یابد. بانک توسعه آسیایی هزینه این پروژه را 3/3 میلیارد دلار در سال 2003 تخمین زده است که می تواند 10000 شغل را ایجاد کند و سالانه 300-100 میلیون درآمد برای افغانستان داشته باشد که درآمد افغانستان را دوبرابر می کند. تأسیس یک کارخانه مایع کردن گاز در بندر گوادر پاکستان به منظور صادرات گاز مایع از راه دریا به هند غربی-یک منطقه صنعتی با رشد سریع با تقاضای بالای انرژی- این طرح را موثرتر می سازد.

بر طبق گزارش وزارت نفت پاکستان در آگوست 2006، این خط لوله با چند مانع روبروست. 1- حجم گاز میدان گازی دولت آباد مشخص نشده است. 2- قیمت گاز تعیین نشده است. 3- امنیت افغانستان با بی ثباتی روبروست. 4- گسترش خط لوله نگرانی های امنیتی و سرمایه گذاری را افزایش می دهد. 5- نگرانی های افغانستان و پاکستان انتخاب میان دو خط لوله را مشکل کرده است: راه اول از شمال افغانستان از طریق مزار شریف و کابل و سپس عبور از اسلام آباد و لاهور و راه دیگر از جنوب افغانستان از قندهار، ایالت بلوچستان و بعد مولتان می باشد. هر کدام از این راه ها نگرانی هایی را به همراه دارد. در پاکستان پشتون ها در شمال و بکتی ها و مزاری ها در جنوب ممکن است جریان گاز را مختل کنند. در جاده جنوبی نیز نزاع میان بکتی ها و مزاری ها بر سر مالکیت منطقه sui که بزرگ ترین میدان گازی در آن قرار دارد، جریان انتقال را با مخاطره مواجه می کند. 6- حملات مکرر به زیرساخت های گازی موجود در پاکستان نیز نگران کننده است.

زیرساخت ها: به منظور برقراری ارتباط افغانستان با آسیای جنوبی ساخت زیربناهایی مانند فرودگاه، سیستم کنترل هوایی، ارتباطات دوربرد، ساخت و ترمیم تونل ها و پل ها، بیمه و تسهیلات برای کامیون ها اولویت دارد.

مدیریت مرزها: در بخش های مرزی افغانستان که در سطح پایینی از توسعه قرار دارند و تحت کنترل دولت نیستند. در نواحی مرزی بین افغانستان و پاکستان جز قاچاق راه دیگری برای امرار معاش وجود ندارد و شاخص های توسعه بشری در پاکستان پایین تر از افغانستان است. فقر پشتون ها در دو طرف خط دیوراند موجب مهاجرت، قاچاق مواد مخدر، شرکت در گروه های نظامی شده است. لذا این مناطق محل ستیز و خشونت است. ایجاد روند تجارت رسمی و حافظت از مرزها هزینه جرائم را افزایش می دهد. هم چنین کمک ادارات اجرایی مرزی ضروری است. مانند ایجاد بازارچه های مرزی در مرز افغانستان و تاجیکستان

چالش های همکاری منطقه ای در افغانستان: پویایی ژئوپلیتیک، طالبان، ترانزیت مواد مخدر

عواملی که مانع از همکاری و رشد افغانستان می شوند، هم داخلی و هم خارجی می باشند.

1- پویایی های ژئوپلیتیک: الف- افغانستان در منطقه ای قرار گرفته که بازی بزرگ جدید در آن جریان دارد. ب- افغانستان و کشورهای همسایه نتوانسته اند یک اجتماع امنیتی برای حل مشکلاتشان ایجاد کنند. ج- خط لوله ترکمنستان موجب رقابت میان ایران و افغانستان شده است، زیرا خط لوله ایران، افغانستان را از پروژه خط لوله کنار می گذارد. امریکا از خط لوله ترکمنستان حمایت می کند. این خط لوله منبع درآمد افغانستان و صلح سازی در این کشور خواهد بود. اما روسیه با این خط لوله مخالف است، زیرا می خواهد انحصار خود بر آسیای مرکزی را حفظ کند. د- پاکستان نیز نگران است این خط لوله موجب نزدیکی هند و افغانستان شود.

روابط پاکستان- افغانستان: پاکستان هنوز نتوانسته یک حکومت باثبات و کارآمد در افغانستان که امنیت پاکستان را تأمین نماید، تصویر کند. پاکستان با حمایت از گروه های مسلح افغان مانند طالبان تلاش کرده در مقابل هند به عمق استراتژیک دست یابد، ملی گرایی پشتون ها را محدود کند و راهی برای تجارت با آسیای مرکزی ایجاد کند. در حاشیه قرار گرفتن گروه های مورد حمایت پاکستان از افغانستان تنگنایی برای این کشور ایجاد کرده است. در حالی که حمایت های پاکستان از این گروه ها امنیت افغانستان را کاهش می دهد. به رغم انکار پاکستان، طالبان در پاکستان از پایگاه های امنی برخوردار است. امریکا پاکستان را متحد خود در جنگ با تروریسم می داند؛ اگرچه معتقد است برخی از مقامات پاکستان با آن ها همراهی نمی کنند. لذا با سیاست هویج و چماق سیاست هایش را دنبال می کند.

روابط هند-افغانستان: هند عامل همگرایی افغانستان در جنوب آسیا است. این همگرایی در سارک به صورت اقتصادی متجلی شد. نقش افغانستان به عنوان پل سرزمینی، سیاست هند را نسبت به این کشور تقویت کرده است که برای پاکستان ناخوشایند است. هند خودش را در عملیات بازسازی افغانستان درگیر کرده و خود را متعهد به ایجاد صلح طولانی مدت در افغانستان نموده است. مشورت هند با جوامع محلی موجب شده پروژه های این کشور با حسن نیت همراه باشد. هم چنین عدم مشارکت هند در عملیات نظامی وجهه این کشور را به خوبی حفظ کرده است.

750 میلیون دلار کمک هند این کشور را پنجمین کشور کمک کننده به افغانستان در روابط دوجانبه کرده است. حملات 7 جولای 2008 به سفارت هند  موجب اختصاص یک کمک 450 میلیون دلاری به افغانستان شد. حمله به سفارت هند در کابل موجب توافق دو کشور برای مبارزه با تروریسم با توجه به پیوندهای تاریخی و پویایی های منطقه شد.

2- طالبان : پناهگاه طالبان در پاکستان است. امریکا تأیید کرده است که فعالیت های آن ها در حال رشد است. بر اساس گزارش امریکایی ها از سال 2007، فعالیت های شورشی تا 40 درصد به ویژه در نواحی شرقی افزایش یافته است. در سه سال اول جنگ دو سوم تلفات امریکایی ها به علت بیماری، تصادف و دررفتن اتفاقی گلوله بود. اما از سال 2005، 70 درصد تلفات در شرایط خصومت مانند آتش اسلحه، حملات موشکی، بمب و مین های تعبیه شده بوده است. در سال 2007 111 عضو خدمات امریکایی کشته شدندکه بیشترین تلفات درجنگ تاکنون بوده است. نیروهای بین المللی و حکومت افغان استراتژی واحدی برای سرکوبی طالبان ندارند.

تلاش های امریکا در افغانستان با جنگ عراق تحت الشعاع قرار گرفت. لذا طالبان در کل کشور گسترش یافت و با هدف قرار دادن زیرساخت ها و نیروها مانع بازسازی شد.

ترانزیت مواد مخدر: معاش مردم بیش از هر چیز به آن وابسته است. منبع درآمد طالبان، القاعده و بعضی از اعضای اتحاد شمال مواد مخدر است، لذا این منبع به شورش کمک می کند. در دهه اخیر کشت خشخاش در 34 ایالت افزایش یافته است. 93 درصد هروئین جهان از افغانستان تأمین می شود که عمدتاً در اروپا و روسیه استفاده می شود.

حجم تجارت مواد مخدر افغانستان 4 میلیارد دلار در سال و نصف تولید ناخالص داخلی افغانستان است. سازمان ملل تخمین می زند که در سال های اخیر 80 درصد مواد مخدر به کشاورزان نمی رسد، بلکه به ترانزیت کنندگان و تولید کنندگان هروئین می رسد.

نتیجه گیری

برای حل مشکلات افغانستان و گسترش همکاری منطقه ای اقدامات زیر باید صورت گیرد: 1- همکاری اقتصادی در چارچوب سارک و سافتا که امکان دستیابی به بازارهای گسترده و دریا را فراهم می کند. 2-همکاری منطقه ای برای بازسازی افغانستان و تهیه بودجه سارک-افغان 3- ایجاد خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان و تسهیل سرمایه گذاری 4- توسعه شاخص های توسعه انسانی و اقتصادی در مناطق مرزی 5- تشکیل یک کمیته سه جانبه هند- افغانستان- پاکستان برای کنترل تروریسم  و حل مسئله خط دیوراند 6- ایجاد نهادهای قانونی و حقوقی مانند پلیس و ارتش ملی افغان، قوه قضائیه 7- با توجه به این کشورهای منطقه در افغانستان منافع دائمی دارند و رقابت بین آن ها بازی با حاصل جمع صفر است، لذا هرگونه فعالیت صلح سازی در افغانستان باید با همکاری کشورهای منطقه انجام شود.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن و دوستان شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.mohsen-va-doostan.blogsky

با سلام و تشکر از این که اینجانب را قابل دانستید برای مطلب مرقومه. آنچیزی که بنده به آن معتقد هستم این است که منحنی افغانستان، ایران و عراق برای آمریکا و انگلیس بسیار پر اهمیت است. عراق برای منابع عظیم نفتی و گازی. ایران برای منابع عظیم نفتی، گازی، معدنی و ... و افغانستان و البته پاکستان طبق فرموده شما تسهیل در روند انتقال انرژی

البته اهمیت ایران- عراق و افغانستان باری امریکا فقط به منابع نفتی و انرژی محدود نمی شود. عدم تمایل امریکا به ایجاد قدرت های منطقه ای مستقل- تسلط بر آب های آزاد- پیشبرد منافع اسرائیل و خطراتی مانند رادیکالیسم از دیگر اهداف امریکا و انگلیس است

کریمی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ق.ظ

استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد